کانون هنر زندگی آرام

شناسه ملی: 14012122280

کانون هنر زندگی آرام

شناسه ملی: 14012122280

حمایت از فعالیتهای کانون
شماره کارت
6037707000464523
شماره حساب بانک کشاورزی
‎1049677445
به نام
فرهنگی تبلیغی هنر زندگی آرام جیرفت

هیئت موسس
سرکار خانم مرسلپور
سرکار خانم رشیدی
آقای مقبلی
حجت الاسلام حمزه ای
حجت الاسلام مرسلپور
آقای دادگستر
کادر اجرایی
سرکار خانم رشیدی
سرکار خانم مرسلپور
حجت الاسلام افشارمنش
حجت الاسلام حمزه ای
حجت الاسلام شیبانی
حجت الاسلام سالاربارده
حجت الاسلام مرسلپور
جناب آقای سعیدی
حمایت از فعالیتهای کانون
شماره کارت
6037707000464523
شماره حساب بانک کشاورزی 
‎1049677445
به نام
 فرهنگی تبلیغی هنر زندگی آرام جیرفت

مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها

دوشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۷ ق.ظ

پیامبر خدا فرمودند: فاطمه پاره تن من است،  هرکس او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است

 

۱. بخاری در صحیح خود نقل می‌کند:«فاطمه از ابوبکر خشمگین شد و ازاو روى گردان شد و با او سخن نگفت و این ناراحتى ادامه داشت تا فاطمه از دنیا رفت.»

 

۲.جوینی «استاد ذهبی و غزالی» از پیامبر این گونه روایت می‌کند:

روزی پیامبر نشسته بود، حسن بر او وارد شد، چشم پیامبر که بر حسن افتاد، اشک آلود شد، سپس حسین بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پیامبر گریست. پس از آن، فاطمه و علی بر پیامبر وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد، وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمود:زمانی که فاطمه را دیدم، به یاد صحنه‌ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد، گویا می‌بینم ذلت وارد خانهء او شده، حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوی او شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد، سقط شده؛ در حالی که پیوسته فریاد می‌زند: وا محمداه!؛ ولی کسی به او پاسخ نمی‌دهد، کمک می‌خواهد؛ اما کسی به فریادش نمی‌رسد.

او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق می‌شود؛ و در حالی بر من وارد می‌شود که محزون، گرفتار و غمگین و شهید شده است. و من در اینجا می‌گویم: خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند.

 

۳.ابن ابی‌شیبه(استاد بخاری) در روایتی با اعتبار بسیار نقل میکند: هنگامی که مردم با ابی‌بکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو می‌پرداختند، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: ‌ای دختر رسول خدا! محبوب‌ترین فرد برای ما پدر تو است و بعد از پدر تو، خود تو!!! ولی قسم به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند، من دستور دهم خانه‌ات را بسوزانند.این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتی علی و زبیر به خانه بازگشتند، فاطمه به علی و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام می‌دهد.

۴.مسعودی در مروج الذهب می‌نویسد: (آتش زدن خانه فاطمه آنقدر معروف بوده که) وقتی عبدالله بن زبیر بر شهر مکه مسلط شد، اعلام کرد: هر کس با من بیعت نکند خانه او را آتش می‌زنم، آن گونه که خانه فاطمه را آتش زدند و سپس حسن بن محمد بن حنفیه که بیعت نکرده بود را دستگیر و زندانی کرد و خانه او را آتش زد و بنی‌هاشم را در شعب جمع کرده و می‌خواست آن‌ها را زنده زنده در آتش بسوزاند.

 

۵.ابن قتیبه در الامامة و السیاسة می نویسد: بعد از جریان غصب خلافت امیرالمؤمنین و به آتش کشیدن خانه صدیقه کبری و غصب حق فاطمه از فدک و خیبر، عمر و ابوبکر برای معذرت خواهی نزد فاطمه رفتند،اما فاطمه آنان را نبخشید و فرمود:(شمارا به خدا سوگند مى‌دهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خشنودى فاطمه خشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خشنود نماید مرا خشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟!

ابوبکر و عمر هر دو اعتراف کرده و گفتند: بله ما از رسول خدا اینگونه شنیدیم، سپس صدیقه طاهره فرمود: پس من خدا و فرشتگان را شاهد مى‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و رضایت مرا بدست نیاورده اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد، ابوبکر گفت: من از خشم پیامبر و خشم تو به خدا پناه می برم! حضرت فرمود: به خدا قسم پس از هر نماز تو را نفرین می‌کنم.

 

۵.حلبی در کتاب السیرة الحلبیه مینویسد:«ابوبکر نامه‌ای نوشت و فدک را به فاطمه بازگردانید. عمر وارد شده و گفت این چیست؟! ابوبکر: برای فاطمه نوشته‌ام و میراث پدرش را به او دادم. عمر: با چه چیزی بر مسلمین انفاق می‌کنی در حالی که عرب با تو در حال جنگ است؟!

سپس عمر نامه را از فاطمه گرفته و پاره کرد».

 

۶.ذهبی روایتی را به ابن‌‌ابی‌دارم نسبت می‌دهد که: عمر به فاطمه لگد زد(چنان با پا به حضرت کوبید) که سبب سقط جنینش، محسن گردید.

 

۷. ابن عساکر در تاریخ کتاب تاریخ دمشق می‌نویسد:... آنگاه که ابوبکر در حال احتضار بود چنین گفت: سه چیز را انجام دادم و تمنّا می کردم که ای کاش انجام نمی دادم؛ یکی از آن سه چیز این بود: ای کاش خانه فاطمه را نمی گشودم، هر چند آنان برای نبرد درب خانه را بسته بودند…

 

۸. در روایات بسیاری آمده که حضرت زهرا سلام الله علیها شبانه دفن شدند به علت کدورتی که بین ایشان و  خلفا وجود داشت و امیرالمومنین قبر ایشان را مخفی نمودند:  عبد الرزاق صنعانی در کتاب المصنف روابت میکند: علیّ، فاطمه، دختر پیامبر را شبانه به خاک سپرد، تا ابوبکر بر وى نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود.

 

۱۰. طبری در تاریخش بیان می‌دارد که:عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش می‌کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند.

۰۲/۰۷/۰۳